منم که همچو کمان دستمال ترکانم


همه ز غمزه خدنگ آخته به کینهٔ من

خدنگ غمزهٔ ترکان نکرد با دلم آنک


نهیب رنج عرب می کند به سینهٔ من

اگر نه کعبه بدی، در عرب چکار مرا


که نیست در عجم امروز کس قرینهٔ من